عمومي

 
 
ستاره ها چه كساني هستند
| نظرات (0)

10 ستاره برتر سينماي ايران در يك نگاه
ستاره ها چه كساني هستند
در سال هاي اخير عمر ستارگي ستاره هاي ما به يك دهه و گاهي به چند سال هم نمي رسد و آفتاب جذابيت و فروششان در كمتر از چند سال غروب مي كند.
ايران آنلاين /دو سال پيش ابوالفضل پورعرب، پس از مدت ها غيبت روي پرده سينما و با افزايش شايعه هاي عجيب و غريب درباره بيماري اش كه تا خبر فوت او پيش رفته بود، روي آنتن برنامه هفت آمد و به محمود گبرلو گفت: «من مانند يك ساعت زنگ زده ام كه زنگ هايش را زده است».

در اين گزارش در يك دور تند وضعيت ستاره هاي دهه هاي پيش سينماي ايران را مرور كرده ايم تا بدانيم آنها در چه وضعيتي هستند. سعي كرده ايم بفهميم اسم و رسم آنها چرا ديگر آن گيرايي را كه بايد و شايد ندارد و چرا اقبال مردم به آنها كم شده است.
ستاره كيست؟
وقتي از «سوپراستار»ها حرف مي زنيم، مراد بازيگراني هستند كه الزاما هنرمندان برجسته و بازيگران درجه يكي نيستند اما اسم و چهره شان فروش فيلم را تضمين- يا حداقل به آن كمك- مي كند. درواقع محبوبيت آنها به دلايل مختلف به حدي مي رسد كه مخاطبان فيلم هاي اين سوپراستارها به خاطر حضور آنها به سينما مي روند.
ممكن است بازيگران خوبي نباشند اما مشتري ها جذب گيشه مي شوند چون دوست دارند آنها را روي پرده ببينند. پس اگر ستاره اي فيلمش در گيشه شكست بخورد، ستاره نيست. چون دليل وجودي خود را از دست داده و خاموش شده است.
ستاره هاي سينماي ايران كدام چهره ها هستند؟
رونق صنعت سينما در دهه هاي 40 و 50 مديون تك ستاره اي به نام محمدعلي فردين بود. فيلم هاي او «بفروش» بودند چون محبوبيت فردين آن قدر زياد شده بود كه به واسطه آن سالن سينما ساخته شد. تا قبل از او، ناصر ملك مطيعي تك ستاره سينما بود با «قيصر»، بهروز وثوقي يك دهه سوپراستار سينماي ايران شد.
انقلاب و تحولات سياسي- فرهنگي، مناسبات سينما را هم تغيير داد. مديران سينمايي جديد علاقه اي به ظهور ستاره ها نداشتند و سياست هايشان طوري بود كه قرار بود قهرمان بودن آنها بيشتر از ستاره بودنشان به چشم بيايد. در همين روزگار بود كه جمشيد هاشم پور- كه در آن سال ها هنوز جمشيد آريا بود- تبديل به شمايل قهرمان شد و با آن سر تراشيده اش فيلم هاي اكشن و پليسي را به محبوب ترين فيلم هاي آن سال ها تبديل كرد.
«خط قرمز»، «عقاب ها»، «تاراج»، «تيغ و ابريشم» و... فروختند چون بازيگر نقش يك اغلب آنها ستاره اي با اندام ورزيده و آشنا به فنون رزمي بود و البته بازيگر توانايي بود كه تيپ قهرمانانه داشت. در همان روزگار كه هنوز كسي از ستاره ها توقع چشم هاي آبي و چهره زيبا نداشت، سعيد راد، فرامرز قريبيان، اكبر عبدي و افسانه بايگان پركار و محبوب شدند و تا سال ها سردر سينماها با تصويري از آنها براي مردم جذاب بود. با پايان روزگار جنگ و تغيير مناسبات اجتماعي و فرهنگي در اواخر دهه 60 و اوايل دهه 70، فيلم «عروس» بهروز افخمي جريان ساز شد؛ ابوالفضل پورعرب و نيكي كريمي يك شبه ره صدساله رفتند و حداقل تا يك دهه ستاره سينماي ايران باقي ماندند.


در اين دهه مرحوم خسرو شكيبايي محبوب بود. فريبرز عرب نيا با «سلطان» و «شوكران» به چشم آمده بود و از نيمه دوم آن، پرويز پرستويي ستاره محبوب سينما شده بود. فرقي نمي كرد پرستويي درام جدي «آژانس شيشه اي» را بازي كند، يا كمدي «مرد عوضي» را؛ اكثر آنها در گيشه پرفروش بودند و هميشه از پس اجراي آن نقش هاي دشوار و چندپهلو بر مي آمد. در همين سال ها پاي جوان ترها هم به سينما باز شد و محمدرضا گلزار و امين حيايي در اين روزگار سوپراستارهاي سينماي ايران شدند. البته و بدون شك به اين فهرست بايد اسم هديه تهراني را اضافه كرد كه فيلم ها به خاطر حضور او هميشه فروش بالايي داشتند و به او جايگاهي دست نيافتني دادند.
بعدها نوبت ستاره هايي مانند شهاب حسيني، مهناز افشار، بهرام رادان، محمدرضا فروتن، پارسا پيروزفر، حامد بهداد و... شد كه معادلات گيشه سينماي ايران را دستكاري كنند.
حالا، يك دهه بعد از آن روزها شرايط كمي تغيير كرده است. سينماي ايران كه دهه ها بر مدار ستاره ها مي چرخيد، حالا فقط با تك ستاره هايي مانند رضا عطاران طرف است و بقيه هر كدام به دليلي اثري را كه بايد مي داشتند ندارند و دوامي اندك دارند، با «آن»ي كه معلوم نيست چرا كاري را كه بايد بكند نمي تواند و نمي كند.
ستاره است؟
تحليل دنياي ستاره هاي قطعا بدون درنظر گرفتن شرايط و بضاعت سينماي ايران، كار بي معنايي است چون فاكتورهاي مهمي در اين سال ها روي سينما و فيلم ها موثر بوده اند. اما آناليز كوتاه كارنامه بعضي ستاره هاي گذشته ما شايد تصوير كمي واضح تري از وضعيتي كه الان در آن هستيم به مان بدهد.
ابوالفضل پورعرب


با «عروس» گل كرد و با «نرگس»، «آواز تهران»، «دو روي يك سكه»، «مردي شبيه باران»، «غريبانه»، «مردي از جنس بلور» و «دست هاي آلوده» مرد شماره يك سينماي آن سال ها بود. اما از دهه 80 كم كارتر شد و مسير حرفه اي اش تغيير كرد. «تيك»، «چند مي گيري گريه كني؟»، «مجنون ليلي» و يكي- دو فيلم ديگر تنها بازي هاي او در اين دهه بودند كه باعث شدند جايگاه منحصر به فردش در سينما را از دست بدهد.
سال هاي بعد هم سر و كله او گاه و بي گاه در سريال هايي تلويزيوني مثل «وضعيت سفيد» پيدا شد و بيماري چندساله به او مجال بازي بيشتر نداد تا اين كه با «سايه هاي موازي» به سينما بازگشت. تجربه اي كه فروش آن به پانصد ميليون تومان هم نرسيد.
محمدرضا فروتن


فيلم هاي «مرسدس» و «اعتراض» او را به شهرت رساندند و «قرمز»، «فرياد»، «دو زن»، «متولد ماه مهر»، «زير پوست شهر» و... اسم او را بر سر زبان ها انداختند و «شب يلدا»، «كنعان» و «چهل سالگي» توانايي بازيگري اش را به رخ كشيدند اما مسير نزولي او با فيلم هايي مثل «تجريش ناتمام»، «پيمان» و «چارسو» و سريال عجيب و غريب «از ياد رفته» ادامه پيدا كرد. «شيفت شب»، «خنده هاي آتوسا» و «عادت نمي كنيم» از مهم ترين فيلم هاي او در اين يكي- دو سال اخير بوده اند كه «خنده هاي آتوسا» فقط پانصد ميليون تومان فروخته و «عادت نمي كنيم» با حضور او و چهره هايي مثل هديه تهراني و ساره بيات، به فروش دو ميليارد توماني هم نرسيد.
هديه تهراني


«سلطان» او را بازيگر سينما كرد و «قرمز» سيمرغ به او هديه كرد و نقشش در «شوكران» شمايل تازه اي از زن معاصر ايراني را روي پرده سينماها ساخت. او پس از تثبيت جايگاه ستارگي اش چند فيلم تجاري مثل «آبي»، «چتري براي دو نفر»، «دست هاي آلوده»، «پارتي» و... بازي كرد كه بعضي از آنها فروش خوبي داشتند اما در كارنامه اش موفقيت هنري محسوب نمي شوند.
در دهه 80 اما اوضاع تغيير كرد و هديه تهران با «كاغذ بي خط» و «خانه اي روي آب» و چند تجربه ديگر آغاز دوباره و با «چهارشنبه سوري» بازگشت شكوهمندي به سينما داشت. از آن روزها پاي تجربه هاي متعددي مثل طراحي لباس تئاتر، عكاسي، سرمايه گذاري در ساخت فيلم، مربيگري ورزش تايچي چوان، حاشيه هاي سياسي و آن نمايشگاه عكس كذايي سراغ هديه تهراني آمدند و او را از سينما دور كردند.
او كه اين روزها مشغول بازي در فيلم «اسرافيل» آيدا پناهنده است و بازي در فيلم «بدون تاريخ»، «بدون امضا»ي وحيد جليلوند را به پايان رسانده، انگار تصميم گرفته است بازيگري را جدي تر ادامه بدهد. «عادت نمي كنيم» آخرين تجربه حضور او روي پرده بود كه توفيق پرمخاطب بودن روزهاي اوجش را نداشت و فقط نزديك به دو ميليارد تومان فروش داشت.
بهرام رادان


نادر مقدس او و مهناز افشار را كشف و به سينماهاي ايران معرفي كرد. بهرام رادان با «آواز قو» و «گاوخوني» ماه مجلس شد. همكاري با مسعود كيميايي، داريوش مهرجويي، ماني حقيقي و رخشان بني اعتماد و تجربه هايي مانند «بي پولي» اوج ستارگي او بودند و بعد دست به كارهاي ديگري زد.
مدتي آن ور آب زندگي كرد و چند سال پيش يك آلبوم موسيقي هم منتشر كرد كه اقبالي نداشت و ادامه اش نداد. «پل چوبي»، «آتش بس 2» و «باركد» مهم ترين فيلم هاي او در چند سال اخير بوده اند. «باركد»- كه يك فيلم كمدي است و پاي فاكتورهاي مهم ديگري جز بازي رادان هم در آن در ميان است- يازده ميليارد تومان فروخته اما فروش 78 ميليون توماني «حكايت عاشقي» در اكران ساله گذشته، قضاوت درباره جايگاه رادان را به عنوان ستاره در سال هاي اخير سخت مي كند.
محمدرضا گلزار


هرچقدر هم درباره بازيگر بودن يا نبودن او بحث كنيم، چه خوشمان بيايد چه نه، او تا همين چند سال پيش وضعيتي شبيه رضا عطاران اين روزها را داشت و جزو پولسازترين ستاره هاي سينما بود. اما حالا وقتي اسمي از گلزار برده مي شود، بيش از اين كه بازيگري اش به چشم بيايد، مخاطبان سينما ياد نوازندگي و خوانندگي، مربيگري واليبال، دنياي مد و لباس، بيلبوردهاي تبليغاتي خميردندان، رستوران داري و ادعاهاي عجيب و غريبش درباره محبوبيت خودش مي افتند كه در جديدترين و غريب ترين نمونه آن گفته است: «اسم من بيشتري اسمي است كه در طول روز در تاريخ ايران تكرار مي شود.»
قبل از اين كه «سلام بمبئي» اكران شود، «خشك سالي» و «دروغ» آخرين بازي سينمايي او بود كه (تا هفته چهارم آبان ماه) فقط حدود دو ميليارد تومان فروخت كه از يك هفتم پرفروش ترين فيلم سال هم كمتر است.
نيكي كريمي


او در سال هاي اخير كارهايي مثل ترجمه، كارگرداني، بازيگري تئاتر و تهيه كنندگي را تجربه كرده اما هيچ وقت نتوانسته به شمايلي كه با فيلم هاي «عروس»، «سارا»، «پري»، و «دو زن» از او شكل گرفت، برسد. كارنامه سينمايي او در اين سال ها كارنامه غريبي است. هم فيلم هايي مثل «چهارشنبه 19 ارديبهشت» و «مرگ ماهي» در آن پيدا مي شود، هم فيلم هاي «دو خواهر»، و «سلام بر عشق» و «آقاي هفت رنگ»، «ربوده شده»، آخرين فيلم اكران شده از او، 138 ميليون تومان فروخته است.
امين حيايي


شمار فيلم هاي او از پنجاه هم گذشته است. از سال 1370 تا همين امسال روي پرده فيلم داشته و حداقل براي يك دهه از پرفروش ترين بازيگرهاي سينماي ايران بوده است. حيايي هنوز هم بازي در سينماي بدنه را به بقيه فيلم ها ترجيح مي دهد و مهم ترين فيلم هاي سال هاي اخيرش پس از «قلاده هاي طلا»، «رژيم طلايي» و «آتيش بازي» و «آدم باش» و «ناردون» بوده اند كه از دو تاي آخر يكي 880 ميليون تومان فروخته و دومي 4 ميليارد تومان.
هميشه ستاره
در بين ستاره هاي سينما، بازيگراني هم هستند كه ستاره اقبالشان هميشه پرفروغ بوده و حتي اگر تجربه بدي داشته اند، باز هم بلند شده اند و هنوز خاصيت ستارگي شان كار مي كند. اكبر عبدي قطعا يكي از آنهاست. آقاي بازيگر- جز يكي- دو سال اخير كه به خاطر بيماري خانه نشين است- پس از سي سال بازيگري و بيش از هفتاد فيلم، هنوز مي تواند مخاطبان سينما را با بازي هايي مثل «خوابم مي آد» غافلگير كند و به خودش و ديگران ثابت كند كه با وجود حاشيه هايش آن بيرون، هنوز روي پرده سينما تمام نشدني است.
رضا عطاران در سال هاي اخير از عبدي هم محبوب تر و پرفروش تر است و رسما پولسازترين ستاره سينماي ايران است. «من سالوادور نيستم» با حضور او دومين فيلم پرفروش تاريخ سينماي ايران شد و مردم هنوز فيلم ها را مي بينند چون «عطاران داره»!
در مرتبه هاي بعدي بايد اسم شهاب حسيني را قرار داد كه برخلاف خيلي از ستاره هاي ما يك شبه سوپراستار نشد و پله پله از تلويزيون به سينما رسيد و هر سال موفقيت هاي بيشتري از سال پيش دارد و جايزه بازيگري جشنواره فيلم كن به او براي بازي در «فروشنده» مهم ترين جايزه بازيگري تاريخ سينماي ايران است.


ليلا حاتمي هم وضعيت مشابهي دارد و از بيست سال پيش كه با «ليلا» نگاه ها را به سمت خودش برگرداند، هميشه مسير رو به رشدي داشته و هر بار قدمي رو به جلو برداشته است. در كارنامه بازيگري اش فيلم ها و نقش هاي متفاوتي از «ارتفاع پست» و «حكم» و «بي پولي» داشته تا «چيزهايي هست كه نمي داني»، «جدايي نادر از سيمين»، «در دنياي تو ساعت چند است؟» و «من» كه اين آخري همه را غافلگير كرد چون نشان داد هنوز مي تواند برگ برنده رو كند و هروقت بخواهد آن شمايل آرام و معصومش را بشكند و باز هم جذاب باشد.
و البته اين فهرست بدون ترانه عليدوستي بي معناست. بازيگري كه كارنامه اش با اصغر فرهادي، ماني حقيقي، رسول صدرعاملي، رضا كاهاني و واروژ كريم مسيحي از او يك بازيگر جوان اما باتجربه ساخته و حالا اسمش در يك پروژه مي تواند كلي سر و صدا و كنجكاوي داشته باشد. بازي در سريال «شهرزاد» محبوبيت و شهرت او را چند برابر كرده كه نشان مي دهد ترانه عليدوستي هنوز انتخاب هاي درستي دارد.
چرا ستاره هاي ايراني زود خاموش مي شوند؟

تا دهه 1370 بار اصلي ستراه سازي و كشف ستاره ها روي دوش كارگردان هايي مانند مسعود كيميايي، داريوش مهرجويي و گاهي افخمي و ديگران بود. تاريخ سينماي ايران نشان داده فيلمسازان صاحب سبكي مثل آنها هر بار استعداد جديدي را كشف و آنها را براساس دغدغه ها و نيازهاي خودشان تربيت كرده اند. نتيجه هم اين شده است كه اين بازيگرها تا مدت ها در صدر فهرست محبوب ترين و حتي گاهي پرفروش ترين بازيگران سينماي ايران بوده اند. اما انگار از دوره اي ستاره سازي از دستور كار خارج شد و كارگردان هاي صاحب سبك ترجيح دادند به جاي ستاره ها، «بازيگر» داشته باشند.
اصغر فرهادي، كه مهم ترين كارگردان يك دهه اخير محسوب مي شود، ترانه عليدوستي را بعد از «من ترانه پانزده سال دارم، به فيلم هايش دعوت كرد و از «شهر زيبا» تا «فروشنده»، هر بار نقش هاي پييچده تر و سخت تري به او داد و عليدوستي هم هر بار سربلند از اين آزمون بيرون آمد. فرهادي در «درباره الي...» احمد مهران فر، رعنا آزادي ور و پيمان معادي را به عنوان بازيگران اصلي فيلمش انتخاب كرد كه تا آن موقع چندان ديده نشده بودند و با فيلم فرهادي به شهرت رسيدند. چنان شهرتي كه معادي از فيلمنامه نويسي آثار تجاري به جايزه هاي بازيگري براي «جداي نادر از سيمين» رسيد و بازي در فيلم هاي هاليوودي.


حميد نعمت الله هم در «بوتيك» با دعوت از گلزار هم قدرتش را در بازي گرفتن و كشف توانايي هايي كشف نشده در نام هايي كه به نظر مي رسيد مرزها و توانايي هاشان معلوم و محدود است، نشان داد و هم حامد بهداد را به سينماي ايران شناساند، كه البته پيش از اين در «آخر بازي» حضور داشت اما با نقش مواد فروش عاصي «بوتيك» ديده و مشهور شد. بازيگري كه هميشه در مرز ميان ستارگي و بازيگري حركت كرده است اما تقريبا هميشه محبوب بوده است. حتي وقتي پرسوناي عصبي و مجنون وار «بوتيك» را در فيلم هاي ديگرش هم وارد مي كند.
در تركيب كارگردان هايي كه بازي متفاوت را به ستارگي ترجيح مي دهند بايد نام عبدالرضا كاهاني را هم قيد كرد كه حتي عليرضا خمسه، كمدين كهنه كار سينما و تلويزيون را در «بيست» در نقشي جدي و تلخ به كار گرفت. او در فيلم هايش به رضا عطاران، مهدي هاشمي، احمد مهران فر، مهران احمدي، نگار جواهريان و... هر بار شمايل تازه اي داده است. او ترجيح مي دهد با نقش ها و كاراكترها جذابيت خلق كند؛ با بازيگري تا ستارگي.
اگر قرار باشد به دلايل ديگر كوتاه بودن عمر ستارگي بازيگران سينماي ايران اشاره كرد، بايد از فضاي مجازي و رسانه هاي جديد هم نام برد. تا چند سال پيش اگر ستاره هايي مثل هديه تهران فقط روي پرده سينما قابل رويت بودند و حتي به مصاحبه هاي مطبوعاتي هم تن نمي دادند، حالا ستاره هايي هم قد و قواره او را مي توان هر لحظه در اينستاگرام و تلگرام و فيس بوك و توييتر پيدا كرد و به آخرين خبرهاي آنها دسترسي داشت و حتي به زندگي خصوصي آن ها هم سرك كشيد.
حالا مي شود به سوپرماركت سر كوچه رفت و دي وي دي فلان سريال شبكه نماي شخانيگ را خريد كه يك دوجين از ستاره ها در آن بازي مي كنند و مي توان آنها را هر هفته در خانه و در تلويزيون ديد. به خاطر همين انگار درباره ستاره هايي مثلا ليلا حاتمي كه كمتر مصاحبه مي كنند و در تلويزيون و اينستاگرام و تلگرام نيستند، جادوي پرده هنوز جواب مي دهد و آنها را غيرقابل دسترس و ستاره تر نشان مي دهد.

منبع: ion.ir



:: موضوعات مرتبط:

:: برچسب‌ها: ،
نویسنده : admin
تاریخ : ۱۱ بهمن ۱۳۹۷
زمان : ۰۳:۲۸:۴۲
[ ]


 

سئو کار حرفه ای / خرید پیج اینستاگرام / باربری / دانلود نرم افزار اندروید  / شرکت خدمات نظافتی در مشهد / شرکت نظافت منزل و راه پله در مشهد / شرکت نظافت راه پله در مشهد / شرکت نظافت منزل در مشهد  /سایت ایرونی  / بازی اندروید  /  خدمات گرافیک آریا گستر  / فروش پیج آماده آریا گستر / نیازمندی های نظافتی / وکیل در مشهد / ارز دیجیتال / نیازمندی های قالیشویی / مبل شویی / املاک شمال  / آرد واحد تهران / فیزیوتراپی سیناطب / sell Instagram account safely / نیازمندی های گردشگری / نیازمندی های سالن زیبایی